یک اشتباه بزرگ

درود . امروز برای این اومدم که یکی از پست هایی که خیلی وقت پیش زدم رو اصلاح کنم داستان خون اشامی یک بحث کلیشه ای . اقرار میکنم زمانی که داشتم اون نقد سخیف رو مینوشتم تحت تاثیر یک عواملی بودم که نمیتونستم منصفانه قضاوت کنم و  بعضی از نکات رو باید اینجا تصحیح کنم . در مورد مقایسه هری پاتر با گرگ میش باید بگم کار اشتباهی انجام شد به خاطر این که ما تو داستان رولینگ با جهانی کاملا متفاوت و جادویی مواجهه میشیم در حالی که  در داستان استفنی میر تنها یک شهر کوچک  با اهالی  ارام و..... . در مورد اشتباه دوم  اینکه گرگ میش رو یک داستان عاشقانه ( نه فانتزی ) خواندن متاسفم دلیل این اشتباه دهشتناکم این بود که باز هم اشتباه اول مسبب اون شد همون طور که میدونید رولینگ تو کتاباش به عشق و علاقه اصرار زیادی کرد ولی توی داستان گرگ میش کاملا اشکار و واضح این عشق ( حالا این عشق بوده یا هوس جای بحس داره که توی پست های بعدی روشن میشه)  نمایان میشه . باز هم میگم این اشتباه از طرف من بود که دو داستان رو با هم مقایسه کردم. این کار مثل این میمونه که داستان های دارن شان رو با داستان های دیوید گمل مقایسه کنیم که کاملا اشتباه هر داستان باید با خودش مقایسه بشه نه با یک شاهکار ادبی .